جدول جو
جدول جو

معنی عامل جان - جستجوی لغت در جدول جو

عامل جان
(مِ لِ)
اشارت به ذات پاک باری تعالی است و کنایه از عناصر اربعه هم هست. (برهان)
لغت نامه دهخدا
عامل جان
خدا، آخشیجان
تصویری از عامل جان
تصویر عامل جان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عالم جان
تصویر عالم جان
در فلسفه عالم ارواح
دنیا، این جهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رامش جان
تصویر رامش جان
در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان برای مثال چو کردی «رامش جان» را روانه / ز رامش، جان فدا کردی زمانه (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
(لَ مِ)
عالم ارواح، کنایه از دنیا و عالم سفلی، عناصر اربعه را نیز گویند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مِ شِ)
نام نواییست از مصنفات باربد جهرمی شیرازی که سالار بار پرویز بود. (آنندراج) (انجمن آرا). نام نوایی است. (از برهان) (منتخب اللغات) (دهار) (شرفنامۀ منیری). نام لحن هشتم از سی لحن باربد. (برهان). نام نوایی است از موسیقی. (ناظم الاطباء) :
چو کردی رامش جان را روانه
ز رامش جان فدا کردی زمانه.
نظامی (از آنندراج).
مغنی ره رامش جان بساز
نوازش کنم زان ره دلنواز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
حاکم. متصدی عمل دیوانی. عملدار:
چون ژاله و صبا و شباهنگ همچنین
معزول روز باش و عمل ران صبحگاه.
خاقانی.
صانع زرین عمل، مهتر عالی شرف
در ید بیضا رسید دست عمل ران او.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از عالم جان
تصویر عالم جان
جهان جانان جهان جان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاملان
تصویر عاملان
کرتاران کار داران کار گزاران
فرهنگ لغت هوشیار